• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5805 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير

جمهوری! چهره برافروخته‌ای یعنی چه؟

خسرو طالب‌زاده

سال 58 که مردم برای انتخاب نظام جایگزین رژیم شاه به پای صندوق رای رفتند با دو گزینه «آری» یا «نه» به نظام جمهوری اسلامی روبه‌رو بودند، اما می‌دانستند چه نمی‌خواهند، زیرا دیکتاتوری خاطره نزدیک آنها بود و گرمای حافظه کوتاه‌مدت‌شان از آن، هنوز روح و ذهن را می‌آزرد، اما نمی‌دانستند در برگه رای به چی «آری» می‌گویند و همچون جامعه روحانیون و روشنفکران و انقلابیون، نمی‌دانستند جمهوری اسلامی چیست و «آری» آنها «نه» به دیکتاتوری بود. طرح یکباره و بی‌زمینه ایده مجمل جمهوری اسلامی، چون دانشی برخاسته از تجربه زیسته مردم و حتی روشنفکران و سیاست‌ورزان و احزاب به پشتوانگی دانش و نظریه‌ها در زمینه فلسفی و سیاسی نبود، جرقه‌ای بود در خرمن تاریخ سیاست و اندیشه سیاسی و دولت در ایران آن روزگار. به دلیل همین فقر دانشی و نظری و تجربی، اندیشمندانی چون مرحوم طالقانی و بیشتر شهید مطهری به مفهوم‌ پردازی آن کمر همت بستند و به توجیه و تفسیر آن پرداختند. شهید مطهری در برنامه‌های تلویزیونی که هنوز «صداوسیما» نشده بود، چند روز پیش از زمان برگزاری انتخابات می‌کوشید تا توضیح دهد که جمهوری اسلامی چیست و از چه مبانی فقهی و کلامی برخوردار است و مردم در تعیین سرنوشت خود چه حقی دارند. سپس راه این تفسیر و توضیح را شهید بهشتی پی‌گرفت و البته همگی ناکام ماندند و عجیب است که خیلی زود این «متفکران جمهوریت ترور و شهید شدند. فقر اندیشه تاریخی، فلسفی، علمی و فقهی جمهوریت در ایران اسلامی در روند رخدادهای سیاسی و فرهنگی دهه‌های بعد به مساله سیاسی و جناحی بدل شد و   نزاع‌های ایدئولوژیک در میانه دو سوی جمهوریت و اسلامیت، هر کدام یک سوی را به زیان دیگری تفسیر می‌کردند. یکی می‌گفت جمهوریت اصالت دارد و محتوي و اسلامیت حد آن است و دیگری می‌گفت که اسلامیت محتوی و جمهوری شکل آن است. قدرت پیشبری و میزان زورآزمایی نظری هر کدام از این تفسیرها را میدان سیاست‌ورزی و اقتدار بروکراتیک نظام تعیین می‌کرد. در این میان مردم ناظر و شاهد این بازی نزاع تفسیرها بودند. در دوران اصلاحات همانند دوران انقلاب مردم به طرفداری از اصلاحات برخاستند اما نمی‌دانستند اصلاحات و مردمسالاری دینی و حق مردم در تعیین سرنوشت خود در زندگی متعارف و تجربه زیسته خود چه معنا و جایگاهی دارد. گویی می‌فهمیدند که چی نمی‌خواهند، زیرا در حافظه کوتاه‌مدت خود حس می‌کردند که در روند و فرآیند عینی سیاست، مشکلات و مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آنها محلی از اعتنا ندارد اما نمی‌دانستند که در تجربه شخصی و روزمره و تا حدی، مدنی که هنوز بی‌مایه و کم‌رمق بود، اصلاحات سیاسی و مردمسالاری دینی یعنی چه؟ آگاهی و دانش اصلاحات آگاهی و دانشی برخاسته از دانشگاه و حوزه روشنفکری بود. مردم ابژه این آگاهی اصلاحات بودند نه سوژه آن. درد و مسائل آنها از زبان علمی اصلاح‌طلبان در فرآیند تحقیقات و پژوهش‌های علمی و به ویژه، جامعه‌شناختی اثبات می‌شد و قرار بود که رسانه‌ها، نتایج این تحقیقات را به درون جامعه گسترده اجتماعی بازتاب دهند، اما این آگاهی از تجربه زیسته مردم سرچشمه نمی‌گرفت.

 به همین دلیل شکاف میان روشفکران و مردم گسست آگاهی علمی و آگاهی زیسته بوده است. مردم نتایج بهبودبخش موثر و کم‌مانند دولت اصلاحات را در زندگی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی خود حس می‌کردند، اما هنوز خود را بازیگر این میدان نزاعی نمی‌دانستند و حداکثر مشوق و تماشاگر بودند. اگر ضعفی و ناکامی‌ای بود آن را از عملکرد و کارنامه دولت مستقر تلقی می‌کردند نه از بازیگری و کنش‌ورزی خود. هر چند مردم به صدق نیت و انگیره خیرخواهی آنها کمتر تردید داشته و دارند اما زبان اصلاحات زبان مردم و برخاسته از ادبیات مردم نبود. به همین دلیل زبان گفتاری و میدان گفتمانی اصلاحات بیشتر دانشگاهی و روشنفکری و نظریه‌پردازی‌اي بود که می‌کوشید جمهوریت را بر صدر نشاند.پس از دولت اصلاحات، ادبیات سیاسی و رسمی به سوی تحریف و واژگونی مفهوم جمهوری اسلامی قوت و قوام گرفت تا جایی که آیت‌الله مصباح یزدی چنان بی‌پروا از نقش هیچ مردم و هیچکاره بودن آنها در انتخاب سرنوشت خود پیش‌رفت که از تناقض و ضدیت جمهوریت با اسلام و شریعت و فقه به رسایی و صراحت فریاد برمی‌آورد و ابداع جمهوری اسلامی را سر مصلحت می‌خواند نه باور امام. گویی در تاریخ نظام جمهوری اسلامی متفکران و فقیهان و اسلام‌شناسانی چون مطهری و بهشتی وجود نداشتند و با ترورشان، تفکرشان هم ترور شده بودند که جمهوری اسلامی را چون تجلی حق عقلی و شرعی و کلامی حاکمیت مردم می‌دانستند. مردم در این کارزار جدید حوزوی و فقهی علیه جمهوریت، هیچ کاره بودن و هیچ حقی نداشتن را در تجربه زیسته و زندگی روزمره خود به خوبی حس می‌کردند اما گویی منتظر بودند تا ببینند که هیچکاره بودن‌شان در سیاست و جامعه، روزنه‌ای به سود رفاه و آسایش آنها مانند رفاه و آسایش و ثبات اقتصادی مردم چین می‌گشاید تا به نفع آسایش و رفاه خود از این حق طبیعی خود صرف‌نظر کنند.
انباشت بحران‌های ناکارآمدی و پرونده‌های باز فساد و خیزش مدیران فرقه‌ای و خویشاندی با کارنامه صفر در سال‌های اخیر در زندگی مردم حس فردی و جمعی آنها را به آگاهی مدنی ارتقا داد و ژرفا بخشید، آگاهی‌ای ملهم از عمل و زندگی در تجربه زیسته و براساس این آگاهی دریافتند که هیچکاره بودن همان هستی‌سوزی یک زندگی معمولی آن‌هم بدون داشتن حق طبیعی در تعیین سرنوشت نه در سطح کلان سیاست و حکومت بلکه سطح خرد زندگی خود در خیابان و خانه و کارخانه است. قوام و قیام جنبش‌های مدنی در گروه‌های اجتماعی مانند کارگران، معلمان، دهقانان، بازنشستگان در دهه گذشته، معلول این آگاهی از تجربه زیسته خود بود نه نظریه‌پردازان اجتماعی یا نظریه‌پردازان دولت سایه که «پایداری اسلامی» به جای جمهوری اسلامی، بر فقر و فلاکت اجتماعی و انسداد فرهنگی را برای مردم می‌خواستند و تجویر می‌کردند و رفاه و قدرت و ثروت بیشتر و بی‌حد را برای خود.موج اعتراض مهسایی نیز مزیت بر علت شد و نسل‌های دهه هشتادی که آرزوهای زندگی معمولی و آسایش ساده خود را در افق آینده سوخته و تیره می‌دیدند، حس نیرومند هیچکاره بودن و تحقیرشدگی خود در خیابان و مدرسه و دانشگاه را به موج اعتراضی به نوع پوشش خود بدل کردند و آن را همدلانه و همدردانه با مسائل پدران و مادران کارگر، کارمند و بازنشسته خود در سطح جامعه به اشتراک گذاشتند.

این نسل و گروه‌های مدنی شکل و قوام گرفته چون آگاهی‌شان برخاسته از تجربه زیسته و زندگی روزمره آگاهی اصیل و جان‌سختی و درونی است، میدان را به آسانی رها نمی‌کند و مسوولیت‌پذیر است و برای نخستین‌بار در تاریخ، خود را بازیگر می‌داند نه تماشاگر. این نسل همانند پدران و مادرانش خود دریافته است که نباید به هیچکاره بودن خودش که خواست و القای دیگری است، تن بسپرد، واگذارد و به هیچ‌کارگی خود رضایت دهد و تداوم بخشد.

در روند چندین دهه گویی صدای متفکران و کنشگران اصیل دینی و ملی و سیاسی نسل اول انقلاب شنیده شد که فریاد برمی‌آورند که جمهوری اسلامی بدون رای و نظر و خواست مردم هیچ است و در زمینه حکمرانی، اسلامیت بدون جمهوریت همان خلافت اسلامی است. «دولت سایه» حق داشت که در خلوت خود نظریه‌پردازی اسلام منهای مردم کند، زیرا این نظریه‌پردازی‌ای در واقعیت عینی و محسوس جامعه ریشه ندارد و بر درد و رنج انسان ایرانی امروز استوار نیست، بلکه بر ضد آن است و در تفکر تنهایی و خلوت‌گزینی خود به دلیل فقر نظری تاریخی در ایران، چاره‌ای نداشته که از تجویزهای شکست خورده مائوئیستی یا نظریه‌پردازان ضدامریکایی رونوشت و نسخه‌برداری کند.
دکتر جلیلی حق داشت که به اعتراض به پزشکیان می‌گفت چرا در مقام نامزد ریاست‌جمهوری به جای ارایه برنامه، نهج‌البلاغه و قرآن می‌خوانی، زیرا وی با اینکه دانش‌آموخته رشته علوم قرآنی و استاد دانشگاه امام صادق است، در تفکر تنهایی و سایه‌ای خود دریافته و باور دارد که باید به جای مردم و برای مردم، حق مردم را در جمهوریت او نمایندگی و برنامه‌نویسی کند و همچون اعتقاد استاد خود، مردم را در تعیین مرزهای حق خود در حکومت و جامعه هیچ‌کاره بداند، اما پزشکیان به کانون این نظریه‌پردازی و نگرش قیم‌مانه از جانب مردم می‌تاخت که نهج‌البلاغه و قرآن برخلاف کلاس نظریه‌پردازی و برنامه‌نویسی علمی و شبه علمی، کلاس درس جانبداری از حق زندگی مردم در خیابان و خانه و کارخانه و مبارزه با ظلم و ستم و بی‌عدالتی متکی بر پندار صدق پندار و گفتار و کردار است، همان چیزی که در خیزش نظریه‌پردازهای امروز بیشتر نظریه‌پردازان خیرخواه یا سایه‌نشین دفاع از این حق را برعهده و رسالت خود می‌دانند. هنگامی که پزشکیان می‌گفت من در دوران مدیریتم 600 خانه بهداشت به دست کارگری خود و فرزندان و همکارانم ساختم، دکتر جلیلی حق داشت که پریشان خاطر شود که عمل بدون نظر و فهم عمق راهبردی و ساختن بدون نظریه‌پردازی در سایه و تجویز حق زندگی بدون تبیین نظری حق در روند دکترین‌سازی و در فرآیند برنامه علمی دولت سایه یعنی چه؟
پزشکیان با زبان ساده‌ای همگون با زبان وحی و امام علی و صداقت گفتاری که من کارشناس نیستم و می‌دانم که نیستم، پارادایم و سرمشقی را به زبان خود پیش کشید که مساله جامعه بحران‌زده همین نظریه‌های سایه‌ای در دانشگاه و حوزه است. زبان وحی و نهج‌البلاغه زبان بازگویی و دردها و رنج‌ها و ظلم و ستم بر مردمان و هشدار پیامدهای ویرانگر و خانمان‌سوز آن است و فهم این درک پیش‌نیاز برنامه کارشناسی رییس‌جمهور جمهوری اسلامی است. نخست باید باور داشت که حق و معنای زندگی را خود مردم انشاء می‌کنند و روشنفکران و اساتید باید این مقصود را به زبان علمی بیارایند و روحانیان آن را باید در زمینه و زمانه جهان امروز و مقتضیات اسلام تفسیر و ریشه‌یابی کنند.
زبان پزشکیان خیلی ساده با مردم ارتباط برقرار می‌کند و نه ارتباطی عوام‌فریبانه و پوپولیستی، زبانی که از حق سرمدی مردم در تعیین سرنوشت و جفای ظلم و ستم و بی‌عدالتی می‌گوید و این زبان برای مردم ایرانی سخن آشنایی است به درازای تاریخ و ادب و فرهنگ ایرانیان.
حماسه انتخابات نابهنگام ریاست‌جمهوری و پیروزی ناباورانه پزشکیان بر ضد نظریه‌پردازی و برنامه دولت سایه، ره‌آورد تلاقی دو موج است؛ موج آگاهی شورآفرین برضد هیچکاره نبودن شهروندان و روستاییان ایرانی امروز که در این آگاهی، شهر و روستا همدل و همزبان شده‌اند و موج شخصیت فردی از جنس اصیل مردم که از روستا به شهر آمده تا بگویند که نظریه‌های انتزاعی و توهمی براساس کتاب و دفتر خودش بخشی از مساله است نه راه‌حل. مردم در آینه سخنان بی‌پیرایه و بی‌تئوریک او نوری از آگاهی عینی و بازتابی از درد و رنج تجربه زیسته خود را می‌دیدند و با واهمه و ترس‌آگاهی از نظریه‌های سایه‌گزین و بلای مخرب و خانمانسوز و هستی بر باد ده آن، با رای دادن به وی، خود مفسر جمهوریت جمهوری اسلامی شدند. جمهوری یعنی من هیچکاره نیستم و من حق زندگی عادلانه و شایسته دارم، همان حقی که قرآن و نهج‌البلاغه از آن می‌گوید. صندوق رای جمعه گذشته، بازنمایی تفسیر مردم از حق همه‌کاره بودن خود و نفی بی‌عدالتی و ظلم شهری و روستایی، کارمندی و کارگری، دانشجویي و استادی، خبرنگاری و نویسندگی، کسب‌وکار و بازرگانی است. این آگاهی چنان در جان و ذهن آنها ریشه دوانیده است که سحر کلام طلاب توجیه‌گر قدرت سایه از روستایی به روستایی و از خانه‌ای به خانه‌ای را باطل و هرگونه فواید تحقیرکننده و کوتاه‌مدت گرفتن صدقه و بسته‌های رنگارنگ غذایی را بی‌اثر می‌کرد و هرگونه رشوه انتخاباتی مانند توزیع پول و قدرت را به تمسخر می‌گرفت. مردم با آگاهی زیسته خود معنایی از جمهوریت را به شیوایی و روانی تفسیر کردند که گویی در زبان علمی متفکران و اساتید و حوزویان نمی‌گنجید و اکنون نوبت آن است که آنها مفسر جمهوریت در آگاهی زیسته مردم شهری و روستایی شوند و سر از کتاب بردارند و به جامعه و روندهای زیسته مردم چشمِ نظر بیفکنند. 15 تیر روز باشکوه چهره برافروختن جمهوری در عمل بود نه در نظر.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون